زندگی یک مسیر ثابت نیست، بلکه جریانی سیال از رشد، تغییر و تحول است. هر انسانی در طول زندگی خود، بارها و بارها متحول میشود؛ افکارش عمیقتر میشوند، ارزشهایش تغییر میکنند، نگاهش به دنیا دگرگون میشود. و در این مسیر، افرادی که روزگاری همراهان نزدیک ما بودند، ممکن است دیگر نتوانند با ما همگام شوند. آنها به نسخهای از ما وابسته بودند که دیگر وجود ندارد؛ ورژنی قدیمی که شاید خودمان هم دیگر در آن جا نمیگیریم. پس طبیعی است که برخی از این افراد، در نقطهای از مسیر، از ما جدا شوند.
اما این جداییها همیشه آسان نیست. گاهی ما در تلاشیم که دیگران را با تغییرات خود هماهنگ کنیم، گاهی با تمام وجود میخواهیم آن روابط را حفظ کنیم، اما حقیقت این است که همه ظرفیت رشد ندارند. برخی در همان نقطهای که ما را شناختند، متوقف میشوند و وقتی تغییر میکنیم، احساس میکنند چیزی از دست دادهاند. آنها ما را نه برای آنچه هستیم، بلکه برای آنچه در گذشته بودهایم دوست داشتهاند. اما رشد، بهایی دارد؛ و یکی از این بهاها، پشت سر گذاشتن کسانی است که نمیتوانند با ما هممسیر شوند.رها کردن این روابط، به معنای بیوفایی نیست، بلکه نشانهای از احترام به مسیر خود و مسیر دیگران است. ما حق داریم رشد کنیم، عمیقتر شویم، از نسخههای قدیمی خود عبور کنیم و کسانی را در کنار داشته باشیم که با ما تکامل مییابند. همانطور که ما تغییر میکنیم، دایرهی ارتباطاتمان نیز دگرگون میشود. برخی افراد همچنان در کنار ما میمانند، برخی کمرنگتر میشوند و برخی دیگر از مسیرمان خارج خواهند شد. و این نه یک فقدان، بلکه بخشی از طبیعت زندگی است.
مهم این است که اجازه ندهیم ترس از تنهایی، ما را در ورژنهای قدیمی خودمان حبس کند. باید بیاموزیم که رها کردن برخی افراد، به معنای باز کردن فضا برای کسانی است که با روح جدید ما سازگارترند؛ کسانی که ما را همانگونه که هستیم میپذیرند، تغییراتمان را درک میکنند و در کنارمان رشد میکنند. زیرا در نهایت، زندگی، سفری است که تنها با همراهان درست، ارزش پیمودن دارد.